فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 261
درآ که در دل خسته توان درآيد باز ، بيا که در تن مرده روان درآيد باز بيا که فرقت تو چشم من چنان در بست ، که فتح باب وصالت مگر گشايد باز غمي که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت ، ز خيل شادي روم رخت زدايد باز به پيش آينه دل هر آن چه مي دارم ، بجز خيال جمالت نمي نمايد باز بدان مثل که شب آبستن است روز از تو ، ستاره مي شمرم تا که شب چه زايد باز
بيا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
،
به بوي گلبن وصل تو مي سرايد باز
تعبیر:
از دوری و هجران دوستی ملول و ناراحتی. با کمی صبر، مراد تو حاصل می شود. نا امیدی را از خود دور کن. با نشستن و غم خوردن هیچ مشکلی حل نمی شود.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 19
اي نسيم سحر آرامگه يار کجاست ، منزل آن مه عاشق کش عيار کجاست شب تار است و ره وادي ايمن در پيش ، آتش طور کجا موعد ديدار کجاست هر که آمد به جهان نقش خرابي دارد ، در خرابات بگوييد که هشيار کجاست آن کس است اهل بشارت که اشارت داند ، نکته ها هست بسي محرم اسرار کجاست هر سر موي مرا با تو هزاران کار است ، ما کجاييم و ملامت گر بي کار کجاست بازپرسيد ز گيسوي شکن در شکنش ، کاين دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست عقل ديوانه شد آن سلسله مشکين کو ، دل ز ما گوشه گرفت ابروي دلدار کجاست ساقي و مطرب و مي جمله مهياست ولي ، عيش بي يار مهيا نشود يار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
،
فکر معقول بفرما گل بي خار کجاست
تعبیر:
در غم و گرفتاری بزرگی به سر می بری و نا امید و مأیوس هستی اما همه ی گرفتاری ها عاقبت نابود خواهند شد. با کمی خوش بینی و توکل و تلاش موفق خواهی شد. ثابت قدم و صادق باش.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 334
گر دست رسد در سر زلفين تو بازم ، چون گوي چه سرها که به چوگان تو بازم زلف تو مرا عمر دراز است ولي نيست ، در دست سر مويي از آن عمر درازم پروانه راحت بده اي شمع که امشب ، از آتش دل پيش تو چون شمع گدازم آن دم که به يک خنده دهم جان چو صراحي ، مستان تو خواهم که گزارند نمازم چون نيست نماز من آلوده نمازي ، در ميکده زان کم نشود سوز و گدازم در مسجد و ميخانه خيالت اگر آيد ، محراب و کمانچه ز دو ابروي تو سازم گر خلوت ما را شبي از رخ بفروزي ، چون صبح بر آفاق جهان سر بفرازم محمود بود عاقبت کار در اين راه ، گر سر برود در سر سوداي ايازم
حافظ غم دل با که بگويم که در اين دور
،
جز جام نشايد که بود محرم رازم
تعبیر:
به دنبال هدف و مقصود بزرگی هستی. لازمه ی پیروزی، تلاش و کوشش و اراده ای محکم است. اگر دست از طلب بر نداری به زودی موفق و پیروز خواهی شد. اجازه نده مغرضان تو را نا امید کنند.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 451
خوش کرد ياوري فلکت روز داوري ، تا شکر چون کني و چه شکرانه آوري آن کس که اوفتاد خدايش گرفت دست ، گو بر تو باد تا غم افتادگان خوري در کوي عشق شوکت شاهي نمي خرند ، اقرار بندگي کن و اظهار چاکري ساقي به مژدگاني عيش از درم درآي ، تا يک دم از دلم غم دنيا به دربري در شاهراه جاه و بزرگي خطر بسيست ، آن به کز اين گريوه سبکبار بگذري سلطان و فکر لشکر و سوداي تاج و گنج ، درويش و امن خاطر و کنج قلندري يک حرف صوفيانه بگويم اجازت است ، اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري نيل مراد بر حسب فکر و همت است ، از شاه نذر خير و ز توفيق ياوري
حافظ غبار فقر و قناعت ز رخ مشوي
،
کاين خاک بهتر از عمل کيمياگري
تعبیر:
برای رفع مشکلات با تدبر و تعقل کار کن. دوستانه می توانی در حل مشکلات خود اقدام کنی. از خصومت و دشمنی بپرهیز. به آنچه که داری قانع باش تا محتاج نا جوانمردان نشوی. در روزگار سعادت به یاد دیگران باش و خدا را فراموش نکن. برای رسیدن به آرزو، به عقل و اراده ی خود تکیه کن و از خداوند کمک بطلب.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 457
هزار جهد بکردم که يار من باشي ، مرادبخش دل بي قرار من باشي چراغ ديده شب زنده دار من گردي ، انيس خاطر اميدوار من باشي چو خسروان ملاحت به بندگان نازند ، تو در ميانه خداوندگار من باشي از آن عقيق که خونين دلم ز عشوه او ، اگر کنم گله اي غمگسار من باشي در آن چمن که بتان دست عاشقان گيرند ، گرت ز دست برآيد نگار من باشي شبي به کلبه احزان عاشقان آيي ، دمي انيس دل سوکوار من باشي شود غزاله خورشيد صيد لاغر من ، گر آهويي چو تو يک دم شکار من باشي سه بوسه کز دو لبت کرده اي وظيفه من ، اگر ادا نکني قرض دار من باشي من اين مراد ببينم به خود که نيم شبي ، به جاي اشک روان در کنار من باشي
من ار چه حافظ شهرم جوي نمي ارزم
،
مگر تو از کرم خويش يار من باشي
تعبیر:
با همه ی سعی و تلاش به نتیجه ی دلخواه و مطلوب نرسیده ای. نا امید نباش. بهتر است دوباره به اعمال و رفتار خود با تعمق بیشتری نظر بیندازی تا نواقص و معایب کار را بشناسی و آنها را برطرف سازی. کارها را نیمه تمام رها نکن. تا رسیدن به نتیجه ی دلخواه، دست از تلاش برندار.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 249
اي صبا نکهتي از خاک ره يار بيار ، ببر اندوه دل و مژده دلدار بيار نکته اي روح فزا از دهن دوست بگو ، نامه اي خوش خبر از عالم اسرار بيار تا معطر کنم از لطف نسيم تو مشام ، شمه اي از نفحات نفس يار بيار به وفاي تو که خاک ره آن يار عزيز ، بي غباري که پديد آيد از اغيار بيار گردي از رهگذر دوست به کوري رقيب ، بهر آسايش اين ديده خونبار بيار خامي و ساده دلي شيوه جانبازان نيست ، خبري از بر آن دلبر عيار بيار شکر آن را که تو در عشرتي اي مرغ چمن ، به اسيران قفس مژده گلزار بيار کام جان تلخ شد از صبر که کردم بي دوست ، عشوه اي زان لب شيرين شکربار بيار روزگاريست که دل چهره مقصود نديد ، ساقيا آن قدح آينه کردار بيار
دلق حافظ به چه ارزد به مي اش رنگين کن
،
وان گهش مست و خراب از سر بازار بيار
تعبیر:
انتظار به پایان خواهد رسید. تلخکامی ها به خوشی و شادی تبدیل می شود. فقط باید صبر کرد و به خدا امیدوار بود. با آرامش خاطر به کار خود ادامه بده.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 329
جوزا سحر نهاد حمايل برابرم ، يعني غلام شاهم و سوگند مي خورم ساقي بيا که از مدد بخت کارساز ، کامي که خواستم ز خدا شد ميسرم جامي بده که باز به شادي روي شاه ، پيرانه سر هواي جوانيست در سرم راهم مزن به وصف زلال خضر که من ، از جام شاه جرعه کش حوض کوثرم شاها اگر به عرش رسانم سرير فضل ، مملوک اين جنابم و مسکين اين درم من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال ، کي ترک آبخورد کند طبع خوگرم ور باورت نمي کند از بنده اين حديث ، از گفته کمال دليلي بياورم گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر ، آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم منصور بن مظفر غازيست حرز من ، و از اين خجسته نام بر اعدا مظفرم عهد الست من همه با عشق شاه بود ، و از شاهراه عمر بدين عهد بگذرم گردون چو کرد نظم ثريا به نام شاه ، من نظم در چرا نکنم از که کمترم شاهين صفت چو طعمه چشيدم ز دست شاه ، کي باشد التفات به صيد کبوترم اي شاه شيرگير چه کم گردد ار شود ، در سايه تو ملک فراغت ميسرم شعرم به يمن مدح تو صد ملک دل گشاد ، گويي که تيغ توست زبان سخنورم بر گلشني اگر بگذشتم چو باد صبح ، ني عشق سرو بود و نه شوق صنوبرم بوي تو مي شنيدم و بر ياد روي تو ، دادند ساقيان طرب يک دو ساغرم مستي به آب يک دو عنب وضع بنده نيست ، من سالخورده پير خرابات پرورم با سير اختر فلکم داوري بسيست ، انصاف شاه باد در اين قصه ياورم شکر خدا که باز در اين اوج بارگاه ، طاووس عرش مي شنود صيت شهپرم نامم ز کارخانه عشاق محو باد ، گر جز محبت تو بود شغل ديگرم شبل الاسد به صيد دلم حمله کرد و من ، گر لاغرم وگرنه شکار غضنفرم اي عاشقان روي تو از ذره بيشتر ، من کي رسم به وصل تو کز ذره کمترم بنما به من که منکر حسن رخ تو کيست ، تا ديده اش به گزلک غيرت برآورم بر من فتاد سايه خورشيد سلطنت ، و اکنون فراغت است ز خورشيد خاورم
مقصود از اين معامله بازارتيزي است
،
ني جلوه مي فروشم و ني عشوه مي خرم
تعبیر:
بخت و اقبال با تو همراه است و روزگار روی خوش را به تو نشان می دهد. خداوند را سپاسگزار باش تا نعمات خود را از تو دریغ نکند. به عهد و پیمان خود پایبند و وفادار باش تا حق دوستی را به جای آورده باشی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 196
آنان که خاک را به نظر کيميا کنند ، آيا بود که گوشه چشمي به ما کنند دردم نهفته به ز طبيبان مدعي ، باشد که از خزانه غيبم دوا کنند معشوق چون نقاب ز رخ در نمي کشد ، هر کس حکايتي به تصور چرا کنند چون حسن عاقبت نه به رندي و زاهديست ، آن به که کار خود به عنايت رها کنند بي معرفت مباش که در من يزيد عشق ، اهل نظر معامله با آشنا کنند حالي درون پرده بسي فتنه مي رود ، تا آن زمان که پرده برافتد چه ها کنند گر سنگ از اين حديث بنالد عجب مدار ، صاحب دلان حکايت دل خوش ادا کنند مي خور که صد گناه ز اغيار در حجاب ، بهتر ز طاعتي که به روي و ريا کنند پيراهني که آيد از او بوي يوسفم ، ترسم برادران غيورش قبا کنند بگذر به کوي ميکده تا زمره حضور ، اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند پنهان ز حاسدان به خودم خوان که منعمان ، خير نهان براي رضاي خدا کنند
حافظ دوام وصل ميسر نمي شود
،
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
تعبیر:
به دوستان ریاکار و ظاهر الصلاح متکی نباش. هرچه می خواهی از خدا بخواه. دشمنان و حسودان را بشناس و همه ی جوانب کار را بسنج. پس از کسب اطمینان، شروع به کار کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 336
مژده وصل تو کو کز سر جان برخيزم ، طاير قدسم و از دام جهان برخيزم به ولاي تو که گر بنده خويشم خواني ، از سر خواجگي کون و مکان برخيزم يا رب از ابر هدايت برسان باراني ، پيشتر زان که چو گردي ز ميان برخيزم بر سر تربت من با مي و مطرب بنشين ، تا به بويت ز لحد رقص کنان برخيزم خيز و بالا بنما اي بت شيرين حرکات ، کز سر جان و جهان دست فشان برخيزم گر چه پيرم تو شبي تنگ در آغوشم کش ، تا سحرگه ز کنار تو جوان برخيزم
روز مرگم نفسي مهلت ديدار بده
،
تا چو حافظ ز سر جان و جهان برخيزم
تعبیر:
تا فرصت باقی است از موقعیت ها استفاده کن تا به هدف و مقصود خود برسی. از اراده ی کافی برخوردار هستی پس نا امید نباش. به خدا توکل کن و با مشورت در کار ها، موفقیت خود را تضمین کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 424
از من جدا مشو که توام نور ديده اي ، آرام جان و مونس قلب رميده اي از دامن تو دست ندارند عاشقان ، پيراهن صبوري ايشان دريده اي از چشم بخت خويش مبادت گزند از آنک ، در دلبري به غايت خوبي رسيده اي منعم مکن ز عشق وي اي مفتي زمان ، معذور دارمت که تو او را نديده اي
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
،
بيش از گليم خويش مگر پا کشيده اي
تعبیر:
با تمام وجود به کار خود ادامه بده تا به مقصود برسی. صبر و تحمل داشته باش و با آرامش به کار خود ادامه بده.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 38
بي مهر رخت روز مرا نور نماندست ، وز عمر مرا جز شب ديجور نماندست هنگام وداع تو ز بس گريه که کردم ، دور از رخ تو چشم مرا نور نماندست مي رفت خيال تو ز چشم من و مي گفت ، هيهات از اين گوشه که معمور نماندست وصل تو اجل را ز سرم دور همي داشت ، از دولت هجر تو کنون دور نماندست نزديک شد آن دم که رقيب تو بگويد ، دور از رخت اين خسته رنجور نماندست صبر است مرا چاره هجران تو ليکن ، چون صبر توان کرد که مقدور نماندست در هجر تو گر چشم مرا آب روان است ، گو خون جگر ريز که معذور نماندست
حافظ ز غم از گريه نپرداخت به خنده
،
ماتم زده را داعيه سور نماندست
تعبیر:
از دوری عزیزی در رنج و عذابی. با کمی صبر و تحمل دوباره او را خواهی دید. به اطرافیان خود بیشتر توجه کن و گاهی به یاد آنان باش. هیچ غم و اندوهی نیست که عاقبت به شادی و سرور مبدل نشود.
فال حافظ روزانه دوشنبه 22 بهمن 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 428
سحرگاهان که مخمور شبانه ، گرفتم باده با چنگ و چغانه نهادم عقل را ره توشه از مي ، ز شهر هستيش کردم روانه نگار مي فروشم عشوه اي داد ، که ايمن گشتم از مکر زمانه ز ساقي کمان ابرو شنيدم ، که اي تير ملامت را نشانه نبندي زان ميان طرفي کمروار ، اگر خود را ببيني در ميانه برو اين دام بر مرغي دگر نه ، که عنقا را بلند است آشيانه که بندد طرف وصل از حسن شاهي ، که با خود عشق بازد جاودانه نديم و مطرب و ساقي همه اوست ، خيال آب و گل در ره بهانه بده کشتي مي تا خوش برانيم ، از اين درياي ناپيداکرانه
وجود ما معماييست حافظ
،
که تحقيقش فسون است و فسانه
تعبیر:
خودبینی و تکبر را رها کن تا بهتر بتوانی در مورد کار خود فکر کنی. با عقل و درایت به کار و تلاش خود ادامه بده. صبور و متکی به ایمان خود باش تا به هدف و مقصود خود برسی.